با تاریخ بیگانهایم!
یکی از دردهای مملکت این است که حتی تحصیل کرده هایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارند (اگر یادتان باشد در دورههای دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولاً جدی گرفته نمی شدند.) مسخره تر از این نمی شود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده، نداند از دو یا سه نسل قبلش پدرش کیست؟
یادش به خیر در زنگی آباد کرمان، شبی میهمان مرد دانای بی ادعایی بودم به نام آقای اسدالله زنگیآبادی، می گفت آمار بگیرید از این جمعیتی که در این مملکت هستند من نمی گویم از روستایی ها، بی سوادها، از بی ادعاها، از همین طبقه مدعی و تحصیل کرده، از استادهای دانشگاه که قاعدتاً باید علمدار فرهنگ این جامعه باشند، تا معلمش، مهندسش، دبیرش، یک آمار سرانگشتی بگیرید و ببینید چه درصدی از همین خانواده های دستچین به اصطلاح شجره نامه» دارند؛ این را کم نگیرید فاجعه است.
ملتی که تاریخ گذشته اش را نمی خواند و نمی داند، همه چیز را خودش باید تجربه کند. آیا فرصت این کار را دارد؟ آیا عمرش به این تجربهها کفاف میدهد؟ ببینید آمریکایی دویست و چند ساله وقتی از تاریخش صحبت میکند، با چه احترام و وقاری از آن سخن میگوید، ببینید در مدارس عالی شان درس تاریخ از چه وزنی برخوردار است و هکذا مدارس اروپایی.
از این دردناک نمیشود که تجربه ای را به قیمت گزاف به دست میآوریم ولی آن را نگاه نمی داریم؛ یک نسل، دو نسل می گذرد همه یادمان می رود و آن وقت دوباره روز از نو روزی از نو. آیا به نظر شما حق با میزبان من نبود؟
قسمتی از جامعه شناسی خودمانی» از حسن نراقی
«قوم مداری»، متصل کننده یا بمب؟!
تاریخ ,نمی ,یک ,تحصیل ,بی ,نسل ,با تاریخ ,از این ,از نو ,تحصیل کرده، ,از همین
درباره این سایت